1دونه
ای عشق ای دل به کمال عشق اراستمت وز هر چه به غیر عشق پیراستمت یک عمر اگر سوختم و کاشتمت امروز چنان شدی که می خواستمت ای دوست مبین به چشم دشمن ما را ای عشق ? پناهگاه پنداشتمت? ای چاه نهفته ! راه پنداشتمت ای چشم سیاه? آه ای چشم سیاه? آتش بودی? نگاه پنداشتمت ای عشق ? غم تو سوخت بسیار مرا? آویخت مسیح وار بر دار مرا? چندان که دلت سوخت بیازار مرا ! مگذار مرا ز دست? مگذار مرا ! ای عشق در آتش تو فریاد خوش است خاکسترکی سپرده بر باد خوش است ! این گونه به خاک ره میفکن ما را ما در تو به چشم دوستی میبینیم عاشق باش دلت رو به کسی بسپار که لیاقت داشته باشه
هر کس که در آتش تو افتاد خوش است
بیداد خوش است از تو? وز هستی ما
ای عشق ? شکسته ایم? مشکن ما را
نگاهت رو به کسی بدوز که قلبش برای تو بتپه
چشمات رو با نگاه کسی آشنا کن که زندگی رو درک کنه
سرت رو رو شونه های کسی بگذار که از صدای تپشای قلبت تو رو بشناسه
ارامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن که بی ریاترین باشه
لبخندت رو نثار کسی کن که دل به زمین نداده باشه
رویاهات رو با چهره کسی تصویر کن که زیبایی رو احساس کنه
چشم به راه کسی باش که تو رو انتظار کشیده باشه
قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت |